فرهنگ ایرانی- اسلامی و لکه ننگ تمسخر معلولان/نقد رسالت بر بیانیه ۱۱۰ نفر اصلاح طلب/روزنه گشایی با جامعه محوری منافاتی ندارد
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۱۵۰۵۷
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۵ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که رسیدن رشد اقتصادی پاییز به عدد ۵.۱ درصد، نگاهی به فهرستهای انتخاباتی، چالشهای صادرات صنایع غذایی و ناگفتههای پیشرفت ۲۰ درصدی نهضت ملی مسکن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
فرهنگ ایرانی- اسلامی و لکه ننگ تمسخر معلولان
ابوالفضل سعیدی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْد َ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ﺍی ﻛﺴﺎﻧی ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ آورد هاید، ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻗﻮﻣی ﻗﻮم ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺭﻳﺸﺨﻨﺪ ﻛﻨﺪ، ﺷﺎﻳﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻭ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺯﻧﺎﻧی ﺯﻧﺎﻥِ [ﺩﻳﮕﺮ]ﺭﺍ [ﺭﻳﺸﺨﻨﺪ ﻛﻨﻨﺪ]، ﺷﺎﻳﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻋﻴﺐ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ لقبهای ﺯﺷﺖ ﻣﺪﻫﻴﺪ ﭼﻪ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﺎم ﺯﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
باز هم بار د یگر، نارسایی سامانههای نظارتی د ر سازمان عریض و طویل صد اوسیما، انحرافی اخلاقی و غیرقانونی را رقم زد. سازمانی که قرار بود د انشگاه کشور برای عامه مرد م باشد، به سخیفترین شکلی به بهانه طنز، بازی با حیثیت قشری رنجد ید ه که با تصویب قانون حمایت از معلولین امید آن د اشت که د ر پهنه جامعه اسلامی د یگر شاهد تکریم و همترازی با د یگر اقشار محترم خواهد بود، باز د ر برنامهای سخیف از رسانه مد عی توسعه فرهنگی زخم خورد.
اینک که به یمن حمایتهای نظام جمهوری اسلامی و پس از د ههها تلاش همه آزاد گان و خیرخواهان د ر جهت پالود ن فرهنگ جامعه از آلود گیهای تبخترآمیز برخی ناآگاه و تربیت ناد رستیافته، که برای تحقیر د یگران یا از روی طنز سیاه، حیثیت انسانی معلولان را آلت د ست خود قرار مید اد ند، از د ریچه برنامهای د ر شبکه نسیم، سمیترین و آلود هترین گونه طنز، آینه فرهنگ ایرانی- اسلامی را تیره کرد و شگفت آنکه از سکاند اران این رسانه ملی هیچ واکنش پوزشخواهانه و اصلاحگرانهای صاد ر نشد، با اینکه به تازگی با پیگیریهای تشکلهای مرد منهاد و سازمان بهزیستی کشور، د ر نشستهایی با مسوولان صد ا و سیما مصوباتی برای پایش و د وری از این روشهای آلود ه ساز فرهنگ، صاد ر شد ه بود.
چشمد اشت اجتماع بزرگ معلولان که افتخار د ربرگیری مجاهد ان زخمخورده از دشمنان ناپاک و ابرقد رتان سفاک را بر تارک خود د ارد، برخورد د رخور با سازند گان و ناظران برنامه بگو بخند شبکه نسیم و پوزشخواهی مسوولان صد اوسیما است تا همگان د ریابند که د ر جامعهای با پشتوانه هزاران سال، برای تحقیر و تمسخر هیچ قشری، به ویژه قشری اگرچه نمود شان ناهمانند ماست، اما فرهیختگان ستمد ید های را د ر میان خود د ارد، هیچ جایی نیست.
روزنه گشایی با جامعه محوری منافاتی ندارد
علی باقری طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان روزنه گشایی با جامعه محوری منافاتی ندارد نوشت: شخصا دو گانهای که این روزها میان طیفهای اصلاحطلب ذیل عنوان «تدریجگرایی و صندوقمحوری» از یکسو و «جامعهمحوری» از سوی دیگر به راه افتاده را قبول ندارم. البته درست است که این روزها ۲ رویکرد و ۲ نگاه در مجموعه نیروهای اصلاحطلب درباره نحوه کنشگری در انتخابات ۱۴۰۲ به چشم میخورد، اما گزارههایی در این میان وجود دارد که باید در خصوص آنها بحث و تبادل نظر کرد. در شرایطی قرار داریم که گروهی از اصلاحطلبان، معتقدند شرایط برگزاری انتخابات استاندارد نیست، انتخابات عادلانه نیست و در واقع شرکت در این انتخابات، خیری برای جامعه و مردم به همراه ندارد، ضمن اینکه پیمایشها و بررسیهای میدانی و تحلیلی نشان میدهند، مردم هم رغبتی برای مشارکت در انتخابات ندارند، بنابراین نباید در انتخابات مشارکت فعالی داشت. این یک رویکرد است؛ طیفهای دیگر اصلاحطلب، ضمن اشتراک نظر در خصوص چگونگی وضع موجود (استاندارد نبودن و عادلانه نبودن انتخابات و عدم رغبت مردم به مشارکت در انتخابات) همچنان معتقدند که حتی در این شرایط محدود نباید فضا را به نفع رقیب رها کرد. استدلال این طیف هم مبتنی بر این گزاره کلی است که عدم شرکت در انتخابات هم خیر عمومی به دنبال ندارد. به عبارت روشنتر به استناد تجربیات سالها و دهههای گذشته، میگویند، عدم شرکت در آوردگاههای سیاسی نه انتخابات را در دورنمای آینده استاندارد میکند، نه حاکمیت را متقاعد و مجبور میکند که انتخابات را استاندارد و عادلانه برگزار کند. آوردگاههای انتخاباتی بسیاری را در سالهای قبل میتوان نام برد که در بطن آنها، اقبال و مشارکتی در آنها وجود نداشته و مشارکت در پایینترین درجات ممکن ثبت شده، اما رویکرد حاکمیت نسبت به ساز و کار برگزاری انتخابات به گونهای نبوده که مشارکت پایین مردم و گروههای سیاسی، تاثیر تعیین کنندهای در تصمیمات و سیاستگذاریهایش داشته باشد. ا
با همین مقدمات است که گروه دوم میگویند؛ ۱) عدم شرکت در انتخابات، خیر و فایدهای ندارد و منجر به بهبود فرآیندها نمیشود، ۲) استفاده از حداقلهای موجود (یعنی تایید صلاحیت نامزهای دلسوز، توسعهگرا، معتقد به مردمسالاری و شایستهسالاری) و حضور آنها در قالب فراکسیون اقلیت مجلس دوازدهم، میتواند در حد خود اثر وضعی در بهبود شرایط و یا حداقل، ممانعت از بدتر شدن شرایط موجود کشور داشته باشد! لذا گروه دوم (سیاستمحوران) معتقدند در همین شرایط با همین استانداردها و با همین وضعیت موجود در نقاطی که امکان مشارکت در انتخابات وجود دارد، استفاده از روزنهها و حداقلها میتواند در حد خود برخی از شرایط را بهبود بخشد. در حال حاضر محافل اصلاحطلبی، تحتالشعاع این دو نگاه قرار دارند. در عین حال باید توجه داشت، اینکه بخواهیم اعلام کنیم که یک گروه جامعهمحور است و گروه دیگر جامعهمحوری را بیاهمیت میداند، فاقد موضوعیت است. گمان نمیکنم یک چنین دوگانگی میان اصلاحطلبان از اساس درست باشد. چرا که میتوان فعالیتهای جریانی که معتقد به استفاده از ظرفیتهای صندوق رای و نهاد انتخابات است را به عنوان یکی از مصادیق عینی فعالیت جامعه محور در نظر گرفت. باید توجه داشت، فعالیت جامعهمحور لزوما مقابل نگاه مشارکتی به نهاد انتخابات که نیست، وقتی یک جریان سیاسی در انتخابات فعال میشود و در ادامه مشارکت جو میشود باید ارتباط مویریگی و نزدیکی با بدنه جامعه ایجاد کند. ارتباط با گروهها و شخصیتهای مرجع، چه به عنوان کاندیدا و چه به عنوان مراکزی که آرای آحاد جامعه از آنها تبعیت میکند باعث شکلگیری این ارتباط با اقشار مختلف جامعه میشود. این گزاره، یکی از مصادیق روشن جامعه محوری است؛ لذا من هیچ دوگانگی میان این دو طیف اصلاحطلب نمیبینم. یک جریان مشارکتجوی انتخاباتی میتواند در عین حال، یک جریان معتقد به فعالیتهای جامعهمحور باشد و برعکس. بالاتر از آن، فکر میکنم لازمه حرکات انتخاباتی و صندوق محوری، تقویت بُعد جامعهمحوری آن جریان نیز محسوب میشود.
نقد رسالت بر بیانیه ۱۱۰ نفر اصلاح طلب
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله امروز رسالت با عنوان درآمدی بر بیانیه ۱۱۰ نفر نوشت: بیانیه ۱۱۰ تن از چهرههای اصلاحطلب مهم است. مهم نه از باب اینکه آنها اعلام کردند در انتخابات آینده شرکت میکنند و فهرست میدهند. مهم از این باب که ۶ گزاره عقلانی در آن نهفته است. آنها اعلام کردهاند:
۱- حق رأی یک ظرفیتسازی برای کنش سیاسی است، از آن نمیگذریم.
۲- خیر حضور در انتخابات بیش از تحریم آن است.
۳- محبوبیت ما با رادیکال شدن حاصل نمیشود.
۴- تحریم و مشروعیتزدایی به کار انقلاب میآید ما نمیخواهیم انقلاب کنیم، چون ممکن نیست.
۵-تحریم انتخابات موجب تشدید تحریم اقتصادی میشود.
۶- کاهش مشارکت، تحریمها و تهدیدهای دشمن را تشدید میکند.
ترجمه ساده این ۶ گزاره این است که این ۱۱۰نفر که در میان آنها اساتید دانشگاه، افراد خوشسابقه در خدمتگزاری به مردم در دولتهای گذشته، روزنامهنگار، نویسنده، فعال سیاسی و ... دیده میشود به جبهه اصلاحات که اکنون نمایندگی جریان به اصطلاح اصلاحات را یدک میکشد، میگویند:
شما در حال همراهی و همگرایی با سیاستهای تجاوزگرانه آمریکا برای تشدید تحریمها و تهدیدها علیه ملت ایران هستید. این بزرگترین خیانت به ملت است و ما نمیخواهیم در این خیانت با شما شریک باشیم.
ترجمه دیگر این گزارهها این است که رأی دادن، یک حق است که آمریکا میخواهد این حق را از بخشی از فعالان سیاسی کشور بگیرد و با کاهش مشارکت، مهر عدم مشروعیت به نظام بزند، تا هرگونه تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی را توجیه کند. ما حاضر نیستیم در این حوزه همصدایی با پنتاگون، سیا و اشرار کاخ سفید داشته باشیم.
در بیانیه ۱۱۰ نفر کنایه به نظام و فحش و ناسزا به رقیب زیاد است، اما اگر این ناسزاگوییها و تیکهپرانیها را کنار بزنیم آن ۶ نکته عقلانی را در سیاستورزی حضرات در سپهر سیاست ایران به خوبی میشود دید.
از باب محاسبات دو دوتا چهارتای سیاسی، تصریح شده است: خیر «مشارکت» بیشتر از شر «تحریم» است. فهم «خیر همگانی» و انتخاب بین دو گزینه بد و بدتر کمترین دستاورد این بیانیه برای یک ضلع رقابت سیاسی در انتخابات ۱۱ اسفند است.
اکنون جبهه اصلاحات بین دو گزینه قرار دارد.
گزینه پیوستن به رضا پهلوی، احزاب تجزیهطلب، مخالفان نظام، منافقین و اردوگاه غرب بهویژه آمریکا علیه ملت ایران یا گزینه پیوستن به ۱۱۰ تن از نخبگان حوزه به اصطلاح اصلاحطلبی که رفقای گرمابه و گلستان قبل و بعد از انقلاب با آنها بودند.
مجمع روحانیون مبارز در برزخ انتخاب این دو گزینه گیر کرده است چشم آنها به خاتمی و بهزاد نبوی است که به سوی کدامین میروند:
همصدایی با ملت یا همگرایی با دشمن؟!
منبع: تابناک
کلیدواژه: مناجات شعبانیه انتخابات مجلس انتخابات یارانه تشویقی پردیس افکاری مرور روزنامه ها رشد اقتصادی روزنه گشایی محمدکاظم انبارلویی رسالت مناجات شعبانیه انتخابات مجلس انتخابات یارانه تشویقی پردیس افکاری بیانیه ۱۱۰ نفر جامعه محوری جامعه محور اصلاح طلب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۱۵۰۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم؛ راهحل شناخت و استفاده درست از رویکردهای سیاستگذاری است. - اخبار اجتماعی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، علی نیکوکار- جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم باید آن را چیزی غیر از رسم و عادت و مراسم و مناسک بدانیم و نگاههای قاعدهمند و فرایند محور به آن داشته باشیم.
بر اساس مبانی اعتقادی و تربیتی، برای اینکه دین و فرهنگ راهنمای رفتار و کردار قرار بگیرد باید با جان آدمیان پیوند خورد. متاسفانه سیاست فرهنگی کشور در جهتی است که گمان میشود با تدریس چند ساعت دین و فرهنگ میتوان رفتار و عمل انسان را تغییر داد، فراموش میکنیم که آموختن و تربیت، حفظ کردن و یاد دادن الفاظ و عبارات نیست. نباید محدود به دانستههای سطحی و عادات در عمل و رفتار شویم. به عبارت دیگر زمانی افراد آداب ظاهری احکام دینی و فرهنگی و عرفی جامعه را رعایت میکنند که آنها را با جهان خود پیوند داده باشند.
اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی که آثار بزرگی در تاریخ ایجاد کرده را به دور از نگاه سطحی و ظاهری، با جان جامعه ایرانی پیوند دهیم، لازم است بدانیم که روابط و مناسباتی که بر انسان امروز حاکم شده به صورت قهری تلاش میکند هر نوع فرهنگی را در خود منحل یا نفی و انکار کند. متاسفانه مواجهه جهان اسلام و به طور خاص ایران و سیاست های فرهنگی در مقابل این امر، محدود و محصور به ترمیم ظواهر شده، یعنی نه تنها تلاش نکردیم به طریق غیرمستقیم و نرم، متعادل و متناسب با شرایطِ زبان و زمان فعلی پیش برویم بلکه تعارضات درونی در ظاهر و باطن موجب تشدید وضعیت هم شده است. لذا گام نخست توجه به این امر، احساس وضع کنونی، عدم غفلت، پذیرش و مواجهه با آن است.
ناگفته نماند با وجود شرایط فعلی همچنان بخش عظیمی از مردم تعلق به فرهنگ و جهان اسلامی و ایرانی دارند، اما در جامعه ایران با دو قشر دیگر نیز مواجه هستیم که باید آنها از هم تفکیک کرد، دسته اول افرادی هستند که می توان با زبانِ متناسب با روزگار کنونی آنها را به دین و فرهنگ و سنت تاریخی خویش بازگرداند.
رایزن فرهنگی ایران در اندونزی: کار فرهنگی خارج از کشور هزینهبر است و موازیکاری بلای جانشدر جهان این افراد فردیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردیت چیزی غیر از انتخاب آزاد نیست. آنچه اهمیت دارد نه اعمال قهر در انتخاب، بلکه آگاهی فرد از گزینههای پیش رو و نتایج آن است. به تعبیر دیگر سیاست فرهنگی ما باید در جهتی باشد که فرد با انتخاب آزاد به سمت فرهنگ اسلامی ایرانی خویش حرکت کند. چراکه بخش عظیمی از آنها دچار تقلید بیحساب و پراکنده شدهاند و نمیدانند چه میکنند و نتایج آن چیست.
اما دسته دوم کسانی هستند که پیش از آنکه تجربه توسعه و پیشرفت کشورهای غربی را داشته باشند وارد بحرانهای آن در مقام نظر و عمل شدهاند. به عبارت روشن مصرفگرایی، لذتجویی، افسردگی، بیبنیادی و بیاعتنایی به ارزشهای دینی و اخلاقی و... معیار و ملاک آنها قرار گرفته و تلاش میکنند صورت محلی و منطقهای از جهان مدرن و حتی پست مدرن را به نمایش بگذارند. لذا دشوار می توان در زمان محدود تغییری بنیادین در جان این دسته ایجاد کرد. چراکه این قشر از جامعه اساساً در پی دین و فرهنگ نیستند. به تعبیر دیگر این دسته مقلد مناسبات و روابطی هستند که به مبادی و مبانی، آثار و نتایج آن کاری ندارند. حتی ممکن است پوچ و بیهوده بودنش را هم درک کنند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
جهانگیر الماسی: غرب جامعه ایرانی را هدف گرفته استبنابراین جامعه هدف و راهکار نویسنده مربوط به دسته اول است که خواسته یا ناخواسته بخشی از مناسبات و روابط جهان مدرن بر آنها حاکم شده است.
در جهان کنونی حفظ و اعمال هر نوع حاکمیتی با هدف تغییر و تاثیر در مناسبات و روابط از دریچه سیاستگذاری پیش میرود. اگر بخواهیم سیاستگذاری را در یک کلمه معنا کنیم چیزی غیر از پیوستگی نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای بخصوص مسائل فرهنگی را باید در پیوستگی وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و اشتغال، تولید و رسانه و... دید و حل کرد. به همین جهت با طرح و دستورالعمل نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
در شرایطی که سیاستگذاری به روشهای چند دهه گذشته هم در حال تغییر است و رویکردهای جدیدی در حکمرانی مانند هوشمندسازی مطرح شده، دیگر با روش های سیاستگذاری چند دهه اخیر هم نمیتوان پیش رفت، چه رسد به دستورالعملهای یکطرفه و سنتی! بنابراین شناخت و استفاده از رویکردهای سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز، یک ضرورت است.
سیاستگذاری و حکمرانی روز به روز بیشتر به سمت شبکهای شدن، مشارکتی شدن و دیجیتالی شدن، حرکت میکند. یعنی اولاً باید ابعاد مختلف هر سیاستی را در پیوند با دیگر بخش ها مشاهده کرد. ثانیاً توجه به مشارکت تمامی اقشار و طبقات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگذار داشت. ثالثاً شبکههای اجتماعی، وب سایتها، برنامهها و هوشمندسازی را به عنوان یکی از بازیگران موثر بخش عمومی در نظر گرفت.
لذا سیاستگذاری فارغ از جهت و محتوای آن مستلزم استفاده از دادهها و روشهای جدید است و بدون استفاده از آن نمیتوان نه تنها مسائل فرهنگی، بلکه هر مسئلهای را حل کرد.
گفتوگو|رایزن فرهنگی ایران در دمشق: دشمن میخواهد هزینه چالشهای سوریه را به گردن مقاومت بیندازدآنچه که می توان در این مطلب به عنوان راهکار برای رفع بخش عظیمی از مصائب فرهنگی مطرح کرد؛ بازگشت به محوریت خانواده در جهت تامین نیازهای طبیعی، عاطفی، جسمی، تربیتی، آموزشی و تفریحی و...است. به عبارت دیگر تامین این نیازهای فطری خارج از چهارچوب خانواده آغاز انحراف است و این مهم محقق نمیشود مگر با تسهیل تشکیل خانواده برای بخش عظیمی از جوانان، از طریق طرحهای ملی مسکن و ارائه زمین برای زوجین و ....
پایان پیام/